اقسام توقیف برحسب موضوع
اموال به دو دسته منقول و غیرمنقول تقسیم میشوند و هرکدام از آن دو دسته، دارای ویژگی خاصی میباشند. از این رو، قانونگذار آنها را از یکدیگر جدا نموده است. به همین دلیل، در قانون اجرای احکام مدنی نیز جهت توقیف آنها در دو فصل جداگانه، تشریفاتی در نظر گرفته شده است که ذیلاً به بررسی آنها میپردازیم.
مطابق با نظر گروهی دیگر از حقوقدانان، از آنجا که تشخیص احکام مربوط به اموال ایجاب میکند که نوع تمام اشیاء و حقوق مالی از حیث منقول و غیرمنقول بودن تعیین شود، جز آن بخش از حقوق مالی که مطابق قانون غیرمنقول شناخته شده است، بقیه حقوق منقول شناخته میشود. به همین دلیل، بیشتر نویسندگان منقول بودن را موافق قاعده دانسته و حقوق غیرمنقول را اختصاص به مواردی دادهاند که از قانون بتوان خلاف این قاعده را استنباط کرد. این اصل از روح ماده 18 قانون مدنی که حقوق غیرمنقول را برشمرده است و مفاد ماده 18 قانون آیین دادرسی مدنی در خصوص صلاحیت استثنایی درباره دعاوی غیرمنقول نیز استنباط میشود. بنابراین، چون موضوع حقوق معنوی ابداع فکری و کار انسان است و دلیلی بر غیرمنقول بودن آن در قانون وجود ندارد، این دسته از حقوق مالی را باید منقول شمرد.[1]
در نتیجه، با توجه به آثار و احکام حقوقیای که بین اموال منقول و غیرمنقول موجود است، باید اذعان نمود که حقوق معنوی جزء دسته اموال منقول بوده و یا در حکم اموال منقول میباشند.
[1]. کاتوزیان، ناصر، مقدمه علم حقوق، پیشین، ص 271.
الف- توقیف مال منقول
به موجب ماده 19 قانون مدنی، مال منقول عبارت است از اشیایی که نقل آن از محلی به محل دیگر ممکن باشد، بدون اینکه به خود یا محل آن خرابی وارد آید.
توقیف اموال منقول دارای موازینی قانونی است که دادورز باید منطبق با آنها اقدام نماید. حساسترین و دقیقترین قسمت مربوط به اجرای احکام، زمان توقیف مال است. برحسب ماده 49 قانون اجرای احکام مدنی، در صورتی که محکومعلیه در موعدی که برای اجرای حکم مقرر است، مدلول حکم را طوعاً اجرا ننماید یا قراری با محکومله برای اجرای حکم ندهد و مالی هم معرفی نکند یا مالی از او تأمین و توقیف نشده باشد، محکومله میتواند درخواست کند که معادل ارزش محکومبه از اموال محکومعلیه توقیف گردد. چنانچه محکومعلیه در مهلت قانونی یعنی قبل از انقضای ده روز از تاریخ ابلاغ اجرائیه، اموال خود را جهت توقیف و به منظور استیفای محکومبه به دایره اجرای احکام معرفی نماید، موضوع توقیف مال و عملیات مأمور اجرا جهت توقیف، پس از معرفی مال و تنظیم صورتجلسه و سپردن مال به حافظ، منتفی میباشد.
ب- توقیف مال غیرمنقول
مطابق ماده 12 قانون مدنی، مال غیرمنقول عبارت از مالی است که نتوان آن را از محلی به محل دیگر منتقل نمود، اعم از اینکه استقرار آن ذاتی باشد یا به واسطه عمل انسان به نحوی که نقل آن مستلزم خرابی یا نقص خود مال یا محل آن شود.
اموال غیرمنقول یا دارای سابقه ثبت میباشند و یا اینکه سابقه ثبتی ندارند. چنانچه مال غیرمنقول دارای سابقه ثبتی نباشد، توقیف آن حسب دستور ماده 101 قانون اجرای احکام مدنی وقتی جایز است که مال غیرمنقول در تصرف مالکانه محکومعلیه باشد و یا اینکه محکومعلیه به موجب حکم نهایی، مالک شناخته شده باشد. در فرض فوق، قانونگذار جهت توقیف اموال غیرمنقولی که سابقه ثبت ندارند، سه شرط اساسی قائل شده است:
1- مال غیرمنقول در تصرف محکومعلیه باشد؛
2- محکومعلیه مالک ملک تصرفی باشد؛
3- محکومعلیه به موجب حکم نهایی، مالک شناخته شده باشد.[1]
پس از توقیف مال، دایره اجرا مکلف به اعلام مراتب توقیف به محکومعلیه مستنکف از پرداخت دیون خواهد بود. خاصیت اعلام مراتب توقیف به محکومعلیه از این جهت است که نامبرده آگاه به توقیف مال خود خواهد شد و چهبسا قبل از اقدامات دادورز (مأمور اجرا) جهت فروش مال غیرمنقول، نسبت به پرداخت محکومبه و هزینههای اجرایی اقدام نماید.
با توجه به توضیحات فوق، باید دید که آیا حقوق معنوی جزء دسته اموال غیرمنقول به شمار میآیند یا اموال منقول؟
مطابق با دیدگاه برخی از حقوقدانان، حق مخترع نسبت به اختراع خود و مؤلف و مصنف نسبت به آنچه تألیف یا تصنیف نموده است، در حکم اموال منقول بوده و نمیتوان ماده 20 قانون مدنی[2] را شامل این قبیل حقوق دانست؛ زیرا ماده مزبور تنها به ذکر دیون پرداخته و مثالهایی هم برای آن ذکر کرده است، ولی میتوان از مجموع مواد مذکور در فصل اول (در اموال غیرمنقول)، اموال فکری را در حکم اموال منقول دانست.[3]